حرفهای گفته و نگفته!

وقتی چمدانش رابه قصد رفتن بست

نگفتم : عزیزم این کار را نکن!

نگفتم : برگرد و یک بار دیگر به  من فرصت بده !

وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ، رویم را برگرداندم !

حالا او رفته، و من

تمام چیزهایی را که نگفتم میشنوم

نگفتم : عزیزم متاسفم ، چون من هم مقصر بودم !

نگفتم : اختلاف ها را کنار بگذاریم ، چون تمام آنچه ما میخواهیم عشق و وفا داری و مهلت است

گفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای ، من آ نرا سد نخواهم کرد !

حالا او رفته، و من

تمام چیزهایی را که نگفتم میشنوم !!

او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم !

نگفتم : اگر تو نباشی ، زندگی ام بی معنی خواهد بود !

فکر می کردم از تمام آن بازیها خلاص خواهم شد

اما حالا تنها کاری که می کنم

گوش دادن به تمام آن چیزهایی است که نگفتم

نگفتم : بارانی ات را در آر ، قهوه درست میکنم و با هم حرف میزنیم !

نگفتم : جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست

گفتم : خدا نگهدار ، موفق باشی، خدا  به همراهت !

او رفت و مرا تنها  گذاشت، تا با تمام چیزهایی که نگفتم زندگی کنم !!!

http://koupid.persianblog.com /

 

نظرات 14 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 21 آذر 1385 ساعت 13:36 http://takotanhazirebaroon.blogsky.com

سلام...
نمیدونم چی بگم. منم یکی مثل توام...
خوش باش و سلامت...
قربانت...

مریم سه‌شنبه 21 آذر 1385 ساعت 13:39 http://bito-hargez.blogsky.com

ای وای در این دار فنا خستگی ما
چیزی نبود جز غم دلبستگی ما



زیبا بود
موفق باشی

فاطمه سه‌شنبه 21 آذر 1385 ساعت 14:07 http://www.mohkam.blogfa.com

سلام
چشم درمورد آقایون هم شاید نوشتم
نگفتم
اما داغ آن بر دلم مانده
بیا دوباره تا اینبار برابت بگویم

غزاله پنج‌شنبه 23 آذر 1385 ساعت 20:45 http://siamashgh62.persianblog.com

به روزش کردم . ....... شاید فقط برای رو کم کنی شما

[ بدون نام ] جمعه 24 آذر 1385 ساعت 13:25

شاید حق با تو باشه . اگه نمی دونستم چمه حال بد اینقد بهم فاز نمی داد . دوست دارم حوابهامو بخونی تا بفهمی که خیلی هم کم از آدم مریض ندارم این وبلاگو بخون و یه کم براش تبلیغ هم بکن . چون مخض رضای خدا یه نفرم تا حالا بهش سر نزده . ممنون
www. khabide.blogspot.com

روناک جمعه 24 آذر 1385 ساعت 18:19 http://ronak5s.persianblog.com

زندگی کوهیست
قله این کوه را تسخیر نتوان کرد
لیک در این پیچ و خمها بی تکاپو نتوان زیست
گاهی سکوت گویاتر از تکلم و فریاد است
گاهی نبودن تنها دلیل حضور است
.
.
.
تلخ بود...خیلی تلخه زندگی با ناگفته ها...منم به روزم...خوشحال میشم اگه به خونه ی بارونی من سر بزنی...

someone شنبه 25 آذر 1385 ساعت 11:03 http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام امیر جان
ممنون هستم که توی جشن تولد someone شرکت کردی ....
خیلی خوبه آدمم همیشه حرف هاش را بزنه .. چون خیلی زود زمان می گذره و بیشتر مواقع حرف های نزده بلای جونش می شه گلوش را می گیره و نمی گذاره نفس بکشه ...
ای کاش گفته بودم .....
موفق باشی پشیمون شدی . کاری به کسی نداشته باشی ... حرفت را بزن . من شنونده انتقاد پذیری هستم ..
به روز هستم دوست داشتی پیشم بیا

نازخاتون سه‌شنبه 28 آذر 1385 ساعت 06:59 http://nazkhatoon.blogspot.com

امیر جان همان قدر که تو دلت برای "عمو محمود" و "عمو مهدی" داغداره و مصیبت و دردی رو که متحمل شدند به یاد میاری، من هم در این درد شریکم. مگه می شه اسم خودمون را انسان بذاریم و در برابر این حوادث بی خیال باشیم دوست من؟​ منم تو رو نمی شناسم و نمی دونم از من کوچکتری یا بزرگتر یا همسن ولی از نوشته ات معلومه که جنگ را تجربه کردی یا شایدم تبعاتش رو. من برخلاف تو می گم لعنت به هرچی جنگ و خونریزی خانمان براندازه. زنده باد صلح و آرامش... کسانی هم که در طول جنگ چه به عراق و چه به کشورهای دیگه ی در حال جنگ کمک کردند، کوس رسوایی شون همه جا شنیده می شه همون طور کسانی که جنگ را ادامه دادند ، تعصبی بر ایرانی یا عراقی بودنش ندارم، از هر دو طرف، هر کس به این جنگ دامن زد، پلید بود... هرکس به بهانه های واهی گذشتن راه قدس از کربلا باعث ادامه ی جنگ شد، در این میان دامنش پاک و مبرا نیست دوست من... چه ایرانی، چه عراقی... انقدر کامنتت پر از شعار بود که نفهمیدم کی حامی صدام بوده یعنی خطابت کی میتونه باشه؟​ من یا کس دیگه:) جان دل، تو که درد عمو مهدی ها و عمو محمودها رو به چشم دیدی و لمسشون کردی، دوست دارم نظرت رو در مورد اعدام ۴۰۰۰ خرده ای جوان انقلابی هم بدونم. پا درد دل مادرانشون، همسرانشون، شوهرانشون نشستی دوست من؟​تا حالا حتا خواستی به دور از هر شعار زدگی و تعصب و داستان های لعنت باد گاهی دروغین، ببینی اونا چی می گند؟ ببینی کی خائن بوده؟​ببینی چرا و به چه علت شبانه و دزدانه جوان های ۱۵ -۱۶-۱۷-۱۸-۱۹ و غیره رو اعدام انقلابی کردند و تو گورهای دست جمعی دفنشون کردند؟ مطمئنم اگر عمو مهدی زنده بود، درد بی پایان خانواده های این جوون ها رو درک می کرد. مطمئنم اگه برای عمو محمود سرگذشت اونا رو بگی، او که خود درد دیده است، جنس درد آن ها را خواهد شناخت...

عزیز دل، بامی نیست و بامی نمی شناسم که از اون طرفش​بیافتم. نگران نباش:)

marua شنبه 2 دی 1385 ساعت 08:27 http://kindness.blogsky.com

سلام به شما عزیز
گفتند مشک خواهی یادوست
گفتم مشک با دوست نکوست
مهروعشق صفارادوست دارم
ودوست مظهرمهروعشق وصفاست
پس دوست دارم دوست دارم
هیچوقت نمیشه دگرگونی واتفاق آینده رو پیش بینی کرد ورقم زد. خداهمیشه بهترین رو برای بنده اش میخوادوشادی رو رقم میزنه نه غم رو.
آرزومندم همیشه شاد باشی موفق وموید باشی.

[ بدون نام ] شنبه 2 دی 1385 ساعت 18:13 http://www.goolbano.blogfa.com

دروقتی که تمام شیاطین انسی و جنی با تمام قوا و منکرات علیه اسلام و شیعه مجهز و بسیج شده اند و در همه جا اموال مسلمین را از بین میبرند غفلت و بی تفاوتی باعث زیان اسلامست پس در این وقت با خودسازی و توسعه فرهنگی بر هر مسلمانی لازم است با تمام نیرو در حفاظت از مقدسات مذهبی بکوشد و با بینائی و وحدت و داد به دفاع خیزد .

مقدم شنبه 2 دی 1385 ساعت 18:16

سلام تمام مطلبی که اورده شده از قران است و شما را سفارش به خواندن نماز سر وقت و نماز شب داریم انشاء الله به هدف میریسید

someone شنبه 2 دی 1385 ساعت 18:45 http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام سلام . من به روز شدم ...
نمی خوای به روز کنی ؟

مریم گلخانه ای یکشنبه 17 دی 1385 ساعت 15:29 http://http://manoella.blogfa.com/

همیشه چه زود دیر میشود

مریم گلخانه ای پنج‌شنبه 23 فروردین 1386 ساعت 11:04

این نوشتت منو از عشق میترسونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد