فُرات تشنه دست های عباس!

 

 

قمر بنی هاشم به رود فُرات که می زد، آب در پوست خود نمی گنجید!

در خیال خود گمان می برد که از دست های تشنه عبّاس، لبریز خواهد شد.

 

امّا، وقتی که آب را، تشنه، رها ساخت؛ در همهء پیچ و تابِ خیالِ فُرات، تنها یک سؤال بود که موج می زد:

"آخر، چرا؟!"

 

http://www.zizi.ir/moharram/